سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پنجره نگاه

زن و مرد جوانی به خانه جدیدشان اسباب کشی کردند... در روز نخست، ضمن صرف صبحانه، زن از پنجره آشپزخانه دید که همسایه شان در حال آویزان کردن رخت های شسته شده است. با دیدن لباس ها گفت : «لباس ها چندان تمیز نیستند ! انگار نمی داند چطور باید لباس بشوید. احتمالاً باید پودر لباسشویی بهتر بخرد.»

همسرش نگاهی کرد، اما چیزی نگفت.

هر بار که زن همسایه لباس های شسته شده را برای خشک شدن آویزان می کرد، زن جوان همان حرف را تکرار می کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، زن جوان از دیدن لباس های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت : «بالاخره یاد گرفته چطور لباس بشوید. من مانده ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده؟!»

مرد پاسخ داد : «من امروز صبح کمی زودتر بیدار شدم و شیشه پنجره آشپزخانه مان را تمیز کردم!».

 





برچسب ها : داستان های کوتاه  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 1000
    بازدید دیروز : 56
    کل بازدید : 924571
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/9/8    ساعت : 7:30 ص

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات